غفلت كه يكى از موانع سير انسان به سوى خداست، از نظر فرهنگ دين، رجس و چرك است. اميرالمؤمنين عليه السلام مىفرمايد: الغفلة ضلال النفوس(1)؛ غفلت، گمراهى جان است. از مناجات شعبانيه نيز استفاده مىشود كه غفلت، چرك جان آدمى است. امامان معصوم عليهم السلام در مناجات مزبور به خدا عرض مىكردند: خدايا! ما از تو شاكريم كه دلهايمان را از چرك غفلت پاك كردى: فشكرتك با دخالي في كرمك و لتطهير قلبي من اوساخ الغفلة عنك(2) و البته اين تعبيرها كنايه نيست. بعضى مىپندارند كه تعبير از فضيلت و رذيلت اخلاقى به طهارت، كنايه و مجاز است؛ اما اين پندارى باطل است؛ زيرا انسان، گذشته از اين كه ظاهرى دارد، باطنى هم دارد، و باطنها در قيامت ظهور مىكند. در قيامت، برخى نورانى، سفيد رو و روسفيد و برخى ديگر، سيه رو، رو سياه و چركينند و غسلين (چركابه) كه طعام تبهكاران است: فليس له اليوم ههنا حميم ولا طعام الا من غسلين لا ياكله الا الخاطئون(3) از غفلتها نشئت مىگيرد. منشا هر آفتى كه از بيرون دامنگير ما مىشود، غفلت درون ماست و اگر در درون ما قلعه اعتقاد و التفات وجود داشته باشد آسيبى به ما نمىرسد؛ چون: هر آن غافل زند غافل خورد تير. در روايات آمده است: هيچ پرندهاى در حال ذكر تير نمىخورد و هر تيرى به هر پرنده يا حيوان ديگر در ميدان شكار اصابت كند، در حال غفلت اوست. امام صادق عليه السلام مىفرمايد: ما من طير يصاد في بر ولا بحر ولا يصاد شي ء من الوحوش الا بتضييعه التسبيح.(4) همچنين آن حضرت مىفرمايد: صاعقه به ذاكر خداوند اصابت نمىكند: ان الصاعقة لا تصيب ذاكرا لله عزوجل.(5) اين گونه معارف، گذشته از جنبه علمى و اعتقادى براى ما اثرى تربيتى دارد تا از خدا و آيات او غافل نباشيم. غفلت از خدا و آيات او با تهذيب روح، سازگار نيست؛ زيرا روح انسان هر لحظه در برابر خاطرات تلخ و شيرين، حالت تازهاى دارد و در برابر هر حالت تازه، حكم جديدى طلب مىكند و حكم جديد را فن اخلاق بر عهده مىگيرد. كسى كه از پديدههاى درون خود غافل باشد، از درك موضوعات اخلاقى عاجز است و آنگاه از تشخيص احكام اخلاقى آنها هم ناتوان است و در اين صورت ناخواسته به دام گناه مىافتد. به همين جهت دستور پرهيز از غفلت به ما دادهاند. امام صادق عليه السلام فرمودند: اياكم و الغفلة فانه من غفل فانما يغفل عن نفسه(6) از غفلت بپرهيزيد؛ زيرا به زيان جان شماست. پرهيز از غفلت براى پرهيز از زيانهاى جان آدمى است و انسان بايد در سود و زيان خود، موضوعات و احكام را يكى پس از ديگرى خوب تشخيص بدهد. اين حديث نورانى به منزله آيه و من يبخل فانما يبخل عن نفسه(7) است؛ اگر كسى بخل ورزد، به زيان خود بخل مىورزد و چيزى را كه بايد براى آينده خود صرف كند صرف نمىكند.
خداى سبحان در قرآن كريم مىفرمايد: و ما تقدموا لانفسكم من خير تجدوه عندالله(8) هر كار خيرى كه براى خدا انجام دهيد وقتى به مهمانى خدا برسيد، مىبينيد در كنار سفره همان كار خير نشستهايد. هرگز خدا به عهد خود خيانت نمىكند: اوفوا بعهدى اوف بعهدكم(9) و هيچ كس با وفاتر از خدا نيست: من اوفى بعهده من الله.(10) غفلتهايى كه در مورد حفظ مال و مانند آن است، ضرر دنيايى دارد؛ ولى غفلت از تزكيه و نزاهت روح، غفلت از جان است و خسارت بزرگى در پى دارد؛ چون سرمايه از دست مىرود. اين كه خدا عدهاى را خاسر معرفى مىكند: و العصر ان الانسان لفى خسر(11) براى همين است كه عدهاى بر اثر غفلت، از خويشتن خويش جدا مىشوند. شيطان هم با مال و جاه و منصب انسانها كارى ندارد و تنها با ايمان آنها كار دارد. اگر شيطان جان ما را شكار كند و به دام بيندازد، آنگاه دست و پاى ما در گرفتن مال حرام و رفتن به جاى آلوده باز، ولى در انجام كارهاى خير، بسته مىشود.
1- شرح غرر الحكم، ج 1، ص 369.
2- مفاتيح الجنان، مناجات شعبانيه 14.
3- سوره حاقه، آيات 35- 37.
4- بحار، ج 61، ص 24.
5- بحار، ج 90، ص 156.
6- بحار، ج 69، ص 227; محاسن برقى، ج 1، ص 181.
7- سوره محمد صلى الله عليه و آله و سلم، آيه 38.
8- سوره بقره، آيه 110.
9- سوره بقره، آيه 40.
10- سوره توبه، آيه 111.
11- سوره عصر، آيات 1 و 2.